گزارش خطا در معنی کلمه 'implausible'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نامحتمل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ناپسند

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: غیرمقبول‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: غیرمحتمل‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem, sound | consider sth, deem sth These results might be considered implausible. ADV. highly | quite, totally, wholly This idea is totally implausible. | increasingly He gave a series of increasingly implausible excuses. | not altogether, not entirely | pretty, rather, somewhat | inherently

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :