گزارش خطا در معنی کلمه 'in session'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دایر

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: منعقد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: مشغول‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): in session [of a court, congress, or other organization] operating or functioning. • Use of cameras is forbidden while the meeting is in session. • The spectators must remain quiet while court is in session.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :