گزارش خطا در معنی کلمه 'in transit'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هنگام‌عبور

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: درراه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): in transit while in the process of being transported. • Dave is in transit from London to Chicago. • The new stereo is now in transit from the manufacturer.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :