گزارش خطا در معنی کلمه 'incense'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سوزاندن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بخور خوشبو

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تحریك‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بخور دادن‌ به‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun aromatic substance burnt: Incense could be smelled at the temple.

Simple Definitions

2 general:: noun anger: That will surely incense them.

Simple Definitions

3 general::   noun ADJ. fragrant VERB + INCENSE burn INCENSE + NOUN stick | burner PHRASES a scent/smell of incense

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :