گزارش خطا در معنی کلمه 'incomplete'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: معیوب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ناقص‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نا تمام‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: انجام‌ نشده‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پر نشده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | remain Her collection remained incomplete. | leave sth The building was left incomplete. ADV. seriously, very, woefully Any view of Shostakovich is seriously incomplete without knowledge of these recordings. | somewhat | inevitably, necessarily We begin with a brief and necessarily incomplete review of UK statistics. | unfortunately

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :