گزارش خطا در معنی کلمه 'inconceivable'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: باور نكردنی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: غیر قابل‌ ادراك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تصور نكردنی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS appear, be, seem | become | find sth She found the idea quite inconceivable. ADV. quite, totally, utterly, wholly | almost, practically, virtually PREP. to The thought of leaving her family was inconceivable to her.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :