گزارش خطا در معنی کلمه 'indicative'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گزارشی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خبر دهنده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اخباری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مشعر بر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: اخباری

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: اشاره‌كننده‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: نشان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | consider sth, interpret sth as, regard sth as, see sth as, take sth as The rise in unemployment is seen as indicative of a new economic recession. ADV. clearly | (not) necessarily Recurrent dreams are not necessarily indicative of psychological problems. PREP. of

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :