گزارش خطا در معنی کلمه 'indulge'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: افراط‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مخالفت‌ نكردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رها ساختن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مخالف‌ نبودن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb splurged: She indulged in her favorite candy.

Simple Definitions

2 general::   verb VERB + INDULGE be able to, be free to, can PREP. in She was free to indulge in a little romantic daydreaming. | with For a special treat indulge yourself with one of these luxury flavours of ice cream.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :