گزارش خطا در معنی کلمه 'inedible'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (م‌م‌) نخوردنی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ناخوردنی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: غیر قابل‌ خوردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, look | become | make sth These chemicals make the fruit inedible. ADV. totally The food was totally inedible. | almost

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :