گزارش خطا در معنی کلمه 'infiltration'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ارتشاح

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تصفیه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نفوذ

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. large-scale | communist, right-wing, etc. VERB + INFILTRATION reduce | prevent PREP. ~ by The police tried to prevent infiltration by drug traffickers. | ~ into the infiltration of rain into the soil

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :