گزارش خطا در معنی کلمه 'ingrained'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نبافته‌رنگ‌شده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: ریشه‌كرده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: ذاتی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: دیرینه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be | become | remain ADV. deeply Prejudice remains deeply ingrained in many organizations. PREP. in

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :