گزارش خطا در معنی کلمه 'inhuman'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فاقد خوی‌ انسانی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نامردم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: غیر انسانی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بی‌ عاط‌فه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | consider sth, regard sth as We regard their treatment of the prisoners as inhuman. ADV. positively What she proposes is positively inhuman! | totally, utterly | almost

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :