گزارش خطا در معنی کلمه 'inseparable'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جدا نشدنی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem ADV. absolutely, quite | almost, practically, virtually The two brothers are almost inseparable. | effectively PREP. from Religion is inseparable from politics.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :