گزارش خطا در معنی کلمه 'insoluble'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: لاینحل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: حل‌ نشدنی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ماده‌ حل‌ نشدنی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: غیر محلول‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. that cannot be solved/explained VERBS be, seem | remain ADV. absolutely | almost | apparently, seemingly impossible to dissolve in a liquid VERBS be ADV. highly | practically, virtually PREP. ~ in These chemicals are practically insoluble in water.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :