گزارش خطا در معنی کلمه 'instinctive'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فط‌ری‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: غریزی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: غیر ارادی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: ط‌بیعی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: خودبخود

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be, seem | become ADV. totally | purely My reaction was purely instinctive. | almost

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :