گزارش خطا در معنی کلمه 'instructor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: یاد دهنده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اموزگار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اموزنده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اموزشیار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. qualified, trained | experienced | chief, senior | driving, flying, parachute, riding, ski, swimming, etc. INSTRUCTOR + VERB teach sb/sthJOB

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :