گزارش خطا در معنی کلمه 'insufficient'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نابسنده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نارسا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove ADV. quite, wholly | simply | clearly PREP. for The resources available are quite insufficient for the task.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :