گزارش خطا در معنی کلمه 'insulting'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فحش‌امیز

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: توهین‌امیز

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be, seem, sound | become | find sth, regard sth as I find it insulting to be spoken to in that way. ADV. highly, very | quite | almost He made the question sound almost insulting. | a little, rather, vaguely | deliberately Her tone was deliberately insulting. PREP. to His opinions are highly insulting to women.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :