گزارش خطا در معنی کلمه 'insured'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كسی‌ كه‌ زندگی‌ و دارایی‌اش‌ بیمه‌ شده‌ باشد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بیمه‌ شونده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. fully | adequately | inadequately | privately There is evidence that privately insured patients are offered a higher level of care. PREP. against Your video is not insured against accidental damage. | for I was not adequately insured for the damage my tenants caused.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :