گزارش خطا در معنی کلمه 'intend'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قصد داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بر ان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: معنی‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فهمیدن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خیال‌ داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun plan: I intend to go Friday.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. fully She fully intends to continue her sporting career once she has recovered from her injuries. | clearly | originally He had originally intended to stay in the country for only a year or two. PREP. for It was thought that the bomb might have been intended for a visiting MP.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :