گزارش خطا در معنی کلمه 'artillery'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: توپخانه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: توپ خانه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: توپ‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: توپ

شبکه مترجمین ایران

5 تاریخ:: توپخانه

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. field | heavy The enemy has enough heavy artillery to win the war. ARTILLERY + NOUN attack, barrage, bombardment, fire | piece, shell | train, unit The soldiers of the artillery train had panicked and cut the traces of their horses. nuclear artillery units

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun large caliber weapons: The artillery began to fire at the enemy.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :