گزارش خطا در معنی کلمه 'interact'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فعل‌ و انفعال‌ داخلی‌ داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تعامل، اثر متقابل

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: متقابلا اثر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb have an effect on each other ADV. closely | directly PREP. with This hormone interacts closely with other hormones in the body. mix with other people ADV. well | socially PREP. with He interacts very well with other children.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :