گزارش خطا در معنی کلمه 'intercept'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قط‌ع‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: حائل‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بریدن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جدا كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: عرض از مبدأ عامل ثابت

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: جلو كسی‌ را

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb stop, deflect or interrupt: We must intercept any message they try to send.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :