گزارش خطا در معنی کلمه 'interior'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: درونی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دور از كرانه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: داخلی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دور از مرز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. original The original interior of the hotel has been replaced. | dark, dim, gloomy, shadowy | spacious INTERIOR + NOUN decorator, designer PREP. in the ~ There is ample space in the interior of the car.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun center: The interior of America is open. adj. inward: He had interior motives.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :