گزارش خطا در معنی کلمه 'interpose'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پا به‌ میان‌ گذاردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: در میان‌ امدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مداخله‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to put into, force into: He tried to interpose his ideas to mine,

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :