گزارش خطا در معنی کلمه 'intimidate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مرعوب‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تشر زدن‌ به‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ترساندن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نهیب‌ زدن‌ به‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb VERB + INTIMIDATE try to PREP. into The police had tried to intimidate him into signing a confession. PHRASES an attempt to intimidate sb, be easily intimidated He was not a man to be easily intimidated. | feel intimidated She did not feel intimidated by him.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb to make timid; fill with fear: They tried to intimidate the witness.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :