گزارش خطا در معنی کلمه 'invasion'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تاخت‌ و تاز

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تهاجم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: استیلا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تعرض‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: هجوم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. full-scale | military Latest reports are of a full-scale military invasion. VERB + INVASION carry out, launch, mount | repel, repulse | counter, resist PHRASES an invasion of privacy Having all those photographers in the house was a terrible invasion of privacy. | fear of invasion, a threat of invasion

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun assault: The invasion by Japan was in 1937.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :