گزارش خطا در معنی کلمه 'invoice'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: فاکتور فروش

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: صورت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فاکتور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سیاهه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: فاكتور

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سیاهه فاكتور

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: صورت‌ حساب‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: صورت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun bill: The invoice for the auto came today.

Simple Definitions

2 general:: noun a detailed list of goods with costs: I need an invoice in order to pay it.

Simple Definitions

3 general::   noun ADJ. original | final Please pay the final invoice within two weeks. | tax, VAT The seller has to issue a tax invoice. VERB + INVOICE issue, raise, send | get, receive | pay INVOICE + NOUN price, value The shipping costs can be as high as 50% of the invoice value of the goods.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :