گزارش خطا در معنی کلمه 'ironing'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اط‌و كشی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun QUANT. pile There's a pile of ironing waiting to be done. VERB + IRONING do Who does the ironing in your house? | need This shirt needs ironing. IRONING + NOUN board

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :