گزارش خطا در معنی کلمه 'karate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كاراته‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: کاراته

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فن‌ ژاپونی‌ دفاع‌ بدون‌ اسلحه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. full-contact VERB + KARATE do KARATE + NOUN stance | jacket, suit | blow, chop, kick, punch | bout, competition, tournament | training | champion, expert | instructor PHRASES a black, etc. belt in karate She's a black belt in karate. She's got a brown belt in karate.SPORT

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :