گزارش خطا در معنی کلمه 'kidney'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مزاج‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قلوه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گرده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نوع‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خلق‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: كلیه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun body organs: We each have two kidneys.

Simple Definitions

2 general:: noun organ to filter blood: Humans have two kidneys.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :