گزارش خطا در معنی کلمه 'kip'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چرم‌ دباغی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پوست‌ گوساله‌ و بره‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: در بستر رفتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + KIP catch, get, have Try to catch some kip while you can. | need PHRASES an hour's, a night's, etc. kip I was feeling much better after a good night's kip.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :