گزارش خطا در معنی کلمه 'assortment'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دسته‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: طبقه‌بندی کالاها

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ط‌بقه‌ بندی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ترتیب‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جوری

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: طبقه بندی

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: دسته‌ بندی‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: مجموعه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. large, rich, wide | mixed, varied | odd, strange She was wearing an odd assortment of clothes. PREP. ~ of a mixed assortment of sweets

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun a collection of various kinds, a variety: In my shop I have a wide assortment of nails.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :