گزارش خطا در معنی کلمه 'lace'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پر از سوراخ‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پر از سوراخ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نوار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: قیط‌ان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تر

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: توری‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بند كفش‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: بندكفش‌ را بستن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun string: The lace on your shoe is untied. noun netting: There was lace on her dress. verb tie: The children must lace their shoes.

Simple Definitions

2 general:: lace sth up [ M ] to fasten shoes, boots or a piece of clothing by tying the laces • She can lace up her shoes and she's only five! • lace-up shoes

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :