گزارش خطا در معنی کلمه 'lacquer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: لاك‌ والكل‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رنگ‌ لاكی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: لاك‌ والكل‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لاک

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 ورزش و تربیت بدنی:: کیلر ضد آب پوششی از یک ماده بیرنگ که روی سطوح چوبی یا فلزی پاشیده می‌شود تا سطح را جلا دهد ونیز از رنگ در برابر سایش و ضربه محافظت کند که بین اهل فن کشور ما بنام کیلر معروف است. اما این کیلر نوع ضد آب است .

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun a glossy resinous material: He put two coats of lacquer on the chair.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. protective | clear, matt VERB + LACQUER be coated with, be varnished with | apply, put on, spray on Apply the lacquer evenly. LACQUER + NOUN finish

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :