گزارش خطا در معنی کلمه 'laden'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سنگین‌ بار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پر (por)

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بارگیری‌ شده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مملو

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سنگین‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. heavily He took the heavily laden tray from her. | absolutely, fully The trees were absolutely laden with apples. a fully laden basket PREP. with They arrived laden with gifts.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb weighted with heavy load: They ladened him with many problems. adj. oppressed. burdened: She was laden with grief.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :