گزارش خطا در معنی کلمه 'ladle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ملاقه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: باملاقه‌ كشیدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: باملاقه‌ برداشتن‌

شبکه مترجمین ایران

4 متالوژی:: پاتیل

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a long-handled spoon with a deep bowl: He used a ladle to serve the soup.

Simple Definitions

2 general:: ladle sth out [ M ] informal to give money or goods in a (too) generous way to a lot of people • In those days doctors ladled out antibiotics to patients.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :