گزارش خطا در معنی کلمه 'lantern'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چراغ‌ دریایی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فانوس‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چراغ‌ بادی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + LANTERN light, shine He shone his lantern into the dark room. | blow out, put out LANTERN + VERB glow, shine | hang The lantern hung from the roof.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun light: There was a lantern in the garden.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :