گزارش خطا در معنی کلمه 'larva'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: لیسه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كرم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كرم‌ حشره‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نوزاد حشره‌

شبکه مترجمین ایران

5 ورزش و تربیت بدنی:: لارو, کرمینه وقتی صحبت از لارو می‌کنیم یعنی یک مرحله از حالات دگردیسی حشرات که به شکلی شبیه کرم در می‌آیند. نام کرمینه را برای نوزاد ماهی نباید بکار برد.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun wormlike form of insects: Many larva could be seen on the dead body.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :