گزارش خطا در معنی کلمه 'lay to'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مبادله‌ ضربات‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دروغ‌ گفتن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نسبت‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تقلا كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): lay something to something to attribute something to something. • I lay all our problems to the inadequacy of our training. • Mary laid her success to a good upbringing.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :