گزارش خطا در معنی کلمه 'at rest'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ارام‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: اسوده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: در حال‌ سكون‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: در حال‌ استراحت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): at rest 1. not moving; not active. • After the hectic day, the office was finally at rest at 8:00 p.m. • When the car is at rest, you can get into the backseat. 2. Euph. dead. • After a long, weary life, Emily is at rest. • There he is, at rest in his coffin.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :