گزارش خطا در معنی کلمه 'location'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اندری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تعیین‌ محل‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: موقعیت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مکان- موقعیت مکانی

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: محل‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: مكان‌

شبکه مترجمین ایران

8 سیاسی و روابط بین الملل:: موقعیت مکانی

واژگان شبکه مترجمین ایران

9 :: موقعیت

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun place: This is a good location to live. noun whereabouts: We need to find his location.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. exact, precise, specific We still do not know the precise location of the crash. | secret, undisclosed | convenient, ideal, suitable VERB + LOCATION show The map shows the exact location of the mine. PREP. at a/the … ~ The meeting is taking place at a secret location. | on ~ The film is being made on location in India.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :