گزارش خطا در معنی کلمه 'logo'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: نشان- نماد

شبکه مترجمین ایران

2 هنر:: لوگو

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نشان واره

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. distinctive The company has a distinctive logo that makes it well known. | company, corporate VERB + LOGO bear, carry, display, feature The diary features the organization's distinctive new logo. | unveil The new logo was unveiled in a blaze of publicity. PREP. ~ for the logo for the World Cup

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :