گزارش خطا در معنی کلمه 'at the same time'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: درعین‌ حال‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: دریك‌ وقت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: ضمنا

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: دران‌واحد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): at the same time 1. Lit. during the same moment; simultaneously. • We arrived at the same time. • Too many things are happening at the same time, and I am confused. 2. Fig. nevertheless; however; along with that. • Bill was able to pay for the damage. At the same time, he was very angry about the accident. • We agree to your demands. At the same time, we object strongly to your methods.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :