گزارش خطا در معنی کلمه 'loop'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حلقه‌زنی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: حلقه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حلقه

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چرخ‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پیچ‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: خمیدگی‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: حلقه‌ دار

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: حلقه‌ ط‌ناب‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: گره‌

شبکه مترجمین ایران

10 ورزش و تربیت بدنی:: لوپ, چنبره معمولا به حلقه ای از نخ که برای گره زدن یا ریسه درست کردن ایجاد می‌شود اطلاق می‌شود.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: see IN THE LOOP; KNOCK FOR A LOOP.

American Heritage Idioms

2 general::   noun ADJ. continuous, endless VERB + LOOP form, make Lay the two ends of string so they make a loop over each other. PREP. in a/the ~ The audio tape runs in a continuous loop lasting thirty minutes. | through a/the ~ Put the other end of the string through the loop.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :