گزارش خطا در معنی کلمه 'lord'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خداوندگار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: صاحب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فرمانروا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لرد

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ارباب‌

شبکه مترجمین ایران

6 :: خداوند

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun God: The Lord made the heaven and earth. noun monarch: The King is the lord of the country. noun ruler: He was the lord of the manor.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. great, noble | feudal VERB + LORD serve LORD + VERB rule sb/sthPEER

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: In addition to the idiom beginning with LORD, Also see DRUNK AS A LORD.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :