گزارش خطا در معنی کلمه 'atom'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ذره‌ تجزیه‌ ناپذیر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كوچكترین‌ ذره‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جزءلایتجزی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اتم

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: اتم‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: جوهر فرد

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: هسته‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: آتم

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. charged, unstable positively charged atoms | carbon, nitrogen, etc. VERB + ATOM split The scientist Ernest Rutherford was the first person to split the atom. ATOM + NOUN bomb

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. nuclear: The atom bomb can kill many people.

Simple Definitions

3 general:: noun part of matter: The atom is a particle of matter.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :