گزارش خطا در معنی کلمه 'magnetism'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كشش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جذبه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خاصیت‌ مغناط‌یسی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اهن‌ ربایی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. sheer, strong | animal, personal, sexual | the earth's, terrestrial changes in the earth's magnetism VERB + MAGNETISM exert, exude, project He exudes a strong sexual magnetism. MAGNETISM + VERB attract sth, draw sth The magnetism produced by the battery attracts the metal. His personal magnetism drew people to the church.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :