گزارش خطا در معنی کلمه 'Attachment'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: الصاق‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: علاقه مندی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دنبال‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دلبستگی

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: دلبستگی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: وابستگی‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: حكم‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: ضبط‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: تعلق‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: ضمیمه‌

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: پیوست

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. close, deep, passionate, special, strong | enduring, lasting | emotional, romantic, sentimental VERB + ATTACHMENT feel, have I feel no attachment to the countryside. | develop, form Prisoners can develop attachments to their warders. PREP. to her strong attachment to her mother

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :