گزارش خطا در معنی کلمه 'malice'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عناد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بدجنسی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كینه‌ توزی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بداندیشی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نفرت‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: بدخواهی‌

شبکه مترجمین ایران

7 معارف اسلامی و الهیات:: کینه توزی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun hatred: He had no malice towards them.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. pure, sheer VERB + MALICE bear (sb), feel, have He bore me no malice. She felt no malice. She has no malice in her. PREP. out of ~ She sacked him out of sheer malice. | with/without ~ ‘You're lying,’ he said, without malice. | ~ towards I bear no malice towards anybody.

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: noun desire to harm others: He had the look of malice in his eyes.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :